وقتی فروشندگان به رفتار و افکار عمومی توجه می کنند و برای آن راه حل دارند بهترین راه این است که شما هم براساس همان رفتار ها عمل کرده و به راه حل پایدار برسید و آن این است :
اما هزینه مسئله ای که بیش از 90 درصد از مردم براساس آن تصمیم گیری می کنند که حتما اشتباه است این را به این دلیل
می گویم که وقتی تمام تمرکز و معیار بر قیمت و هزینه است چگونه بر کیفیت و خواست اصلی خود توجه کنیم؟؟؟؟؟
توجه به هزینه بسیار بسیار بسیار.. خوب است منطقی عالی و عقلانی ... است شکی در آن نیست و اصلا نمی خواهم بگویم که کار
درستی نیست اصلا و ابدا آنچه نادرست است این است : فروشنده الف 3520 قیمت داده فروشنده ب 3500 فروشنده ج 3580 خب
پس فروشنده ب صحیح است !!! نخیرررررر غلط است
بله نکته اینجاست که به همه جنبه ها دقت کنید در مورد کالا می توانید البته اگر حضوری خرید کنید آن را لمس کنید و بررسی
کنید ولی بازهم چون در همه موارد متخصص نیستید شاید نتوانید از حقیقت مطلع شوید یعنی در دنیای امروز تشخیص درست از
نادرست بسیار سخت شده است حال در مورد خدمات که چند برابر سخت تر می شود ...
چاره چیست ؟؟؟؟؟
خیلی راه حل های زیاد و جالبی از این و آن شنیدم و در مورد آن تحقیق و بررسی کردم و امتحان هم کردم مثلا یکی از دوستان
می گفت من از یک فروشنده الف قیمت و شرایط و ویژگی ها را می گیرم وبعد به فروشنده ب می گویم که فروشنده الف قیمت و
شرایط بهتری دارد و از رقابت آنها استفاده می کنم بقیه آنچنان نبود که ارزش تعریف کردن داشته باشد چون بدرد بخور نبود
البته الان اگر خودمان هم به آن فکر کنیم راه حل درست و حسابی به ذهن نمی رسد!! ولی خب اگر رسید امتحانی کنید !!
در مورد رقابت انداختن بررسی دقیق بازار جوایز و..... همه یک قاعده کلی دارند آنها (فروشندگان ) همیشه از شما جلوتر حرکت
می کنند آنها رفتار مشتریان را دانسته و بررسی می کنند ترفند ها را هم خوب می دانند و بلد هستن و بدون اینکه متوجه شوید
دستور العمل آماده خود را برای ترفند شما بیرون آورده و شما در نقشه آنها با خوشحای پیش می روید و خیلی هم از خودتان
راضی و خشنود هستید که عجت تیز و نابغه ای هستم من!!!!!!!
امروزه هر کسب و کاری که به نظر کوچک هم بیاید و فکر کنید که " اینو چه به این حرفا" به سراغ این حرفا رفته اند چراکه راه
اندازی هر کسب و کاری در هر اندازه دارای ریسک سرمایه ،انرژی و زمان است بنابراین همه آنها که حساب شده عمل می کنند
به همه آنچه گفتم توجه کرده و بکار می گیرند..
*****
یه چیزی : میشه رفت سراغ اونهایی که حساب شده عمل نمی کنند ج : اونها برای کار خودشون هم حساب شده کار نمی کنند برای
چیزی که می خواد به تو بده که خدا رحم کنه.....*****
خب اول از هر چیز بگویم که این نتیجه تحقیق و پژوهش من است و تنها به دریافت خودم از این موضوع و تجربیات استناد می کنم
و سعی در اثبات آن ندارم و میدانم که حتما موارد نقض هم هست اما کم است
ببینید وقتی فروشندگان به رفتا و افکار عمومی توجه می کنند و برای آن راه حل دارند بهترین راه این است که شما هم براساس
همان رفتار ها عمل کرده و به راه حل پایدار برسید و آن این است :
آنچه برای فروشندگان مهم است جذب مشتریان وفادار است (البته در عمل ) و آنها همه جور انعطاف و تسهیلات (حداکثر آن)را
به مشتریان وفا دار ارائه می کنند پس بهترین این است که همین توافق طلایی را با یک فروشنده انجام دهید و وارد بازی برد –برد
شوید
اما کدام فروشنده
الان دیگر اکثر مردم ارزان فروش ترین را انتخاب نمی کنند چرا؟
چون آنها متوجه شدند که این ترفند است که در ابتدا فروشنده ای با استفاده از تبلیغات و برندی که بر سر زبان ها انداخته
حتی گاهی از قیمت تمام شده هم پایین تر می فروشند پس از جذب هزاران نفر به صورت ملایم و بکارگیری روش های مختلف
به سمت سود بالا می رود و برای آن ریزش اکثریت و رسیدن به صدها نفر موفقیت است
آنها هم که ریزش می کنند شاید در خرید از فروشنده سود مالی (کمی) ببرند ولی فرصت ورود به یک بازی برد – برد را ازدست
داده اند وحالا باید از اول شروع کنند.
در مورد فروشنده ها زیاد نگویم بهتر است از خودمان می گویم:
ما در سفر بخیرهیچ وقت (از اول ) دوست نداشتیم که با ترفند گول زننده دوستان خود را پیدا کنیم چون نگاه ما به هر نفراین نیست
که یک خریدار است و با او بازی کنیم تا از خود رفتار خرید بروز دهد.(مثل خیلی ها)
صادقانه بگویم ما هر کسی که با ما تماس بگیرد مانند دوستانی می بینیم که از ما انتظار صداقت دارند به همین خاطر همه مسائل را
صادقانه ارائه می دهیم و بهتر است بدانید " هیچ ارزانی بی علت و هیچ گرانی بی حکمت نیست "
هیچ برندی که خود را بزرگ می داند بخاطر شما خارج از دستور العمل مدیرانش عمل نمی کند و شما هرگز ناراضی ها را
نمی بینید و فقط تبلیغات زیبا و عالی نمایان است.
بقیه اش با شما
در آخر
طرز فکر ما این است که وقتی خدمات و پیشنهاد یا طرحی برای فروش داریم به طور 100% خود را جای خریدار و مصرف کننده
می گذاریم هم خودمان هم نمونه های تصادفی انتخاب می کنیم و از صفر تا صد آن را پیش می رویم و این کار به این دلیل انجام
میدهیم که اولا اطمینان پیدا کنیم که تمام مراحل کار درست و بی عیب و نقص است
دوما اطمینان پیدا کنیم که این یک بازی برد – برد برای هردو طرف است اگر اینطور نباشد حتی اگر طرف برنده شما باشید
در بهترین حالت این بازی ادامه دار نیست و از طرف بازنده هم انتظار نداشته باشید که در برابر شما تعظیم کند چون نمیکند!
البته شاید خیلی ها اینطور فکر نمی کنند ولی بالاخره به آن پی خواهند برد و ما به خاطر بدست آوردن آنها تلاش نمی کنیم
بخاطر آگاه کردن آنها تلاش می کنیم .
چند روز سفر حال من را خوب می کند؟
